آه، من آرزوی جهان وگان را دارم. صلح جهانی و روشن ضمیری کل جهان. این آرزوی من است. هر روز من اینرا برای بهشتها تکرار میکنم تا مطمئن شوم که آنها صدایم را میشوند. تا به ما کمک کنند. (بله، استاد.) زیرا بدون داشتن جهان وگان، صلح جهانی پایدار نخواهد بود. بهمین دلیل، از مردم میخواهم تا فقط برای جهان وگان، دعا و مدیتیشن کنند. (بله.) و آنگاه صلح جهانی، با آن خواهد آمد.
( سلام استاد! کریسمس مبارک، استاد! ) متشکرم. ( کریسمس مبارک!) کریسمس مبارک. برای همه شما هم همینطور. ( کریسمس مبارک، استاد! ) کریسمس مبارک. سال نو مبارک. ( متشکریم، استاد. ) آه، باید ضبط ویدیو را روشن کنم. استاد شما، باید همه کارها را به تنهایی انجام دهد. به همین دلیل، کمی وضعیت آرام نیست. ( بله، استاد.) سوپر وومن هستم، با اینحال وضعیت آرام نیست. اینگونه نیست که وقتی سوپروومن باشید، آنوقت هیچ احساسی ندارید. اینطور نیست. خوب به من بگویید.
( بله، استاد. ابتدا، ما می خواهیم از شما برای « پای مینس ها» و کیکهایی که برای ما فرستادید، تشکر کنیم. خیلی خوشمزه بود، استاد. ) آنها را دریافت کردید؟ ( بله، متشکریم. متشکریم، استاد. ) خوبه، خوبه. خواهش میکنم. من همچنین برای بقیه خواهران و برادران فرستادم. ( آه.) از شخصی خواستم که بفرستد. ( بله، استاد.) این تمام کاری است که میتوانم انجام دهم. همین هم، برای من خیلی زیاد است. (بله.) (متشکریم.) برای یک نفر. (متشکریم، استاد.) دوست داشتید؟ ( بله، استاد! خوشمزه بود! ) خوب. خوبه.
من حتی لباس قرمز به تن کردم. (اوه!) بله، برای مطابقت با شما، که با کلاه های شما مطابقت کند. بخاطر کریسمس. ما می توانستیم خوشحالتر شویم اگر همه دنیا شادتر میبود، درست است؟ (بله بله، استاد.) در حدی که می توانیم، سعی می کنیم. شما سعی کنید که جشن بگیرید. من جشن نمی گیرم. من تنها هستم. من خیلی مشغول کارم. چون اگر جشن بگیرم، نمی دانم که برای بقیه وقتی برایم بماند. خب؟ نمی دانم که برای بقیه وقتی برایم بماند. خب؟ (بله، استاد.) همچنین، من حس و حال جشن را ندارم زیرا رنج، بیش از حد است. ( متوجه ایم.) ( بله، استاد.) برادران شما به من گفتند چند سوال در یک جعبه وجود دارد که سوالات را در آن گذاشتید؟ در وبلاگ یا چنین چیزی؟ ( بله، استاد.) میتوانید اکنون از من بپرسید. زیرا آماده ام و لباس پوشیده ام و ... (متشکریم، استاد.)
( استاد، ممکن است بدانیم کریسمس را چگونه خواهید گذراند؟ ) چگونه کریسمس را سپری میکنم؟ من آن را صرف شما و برای دنیا و برای انجام سوپریم مستر تلویزیون میکنم، در حال عجله و آماده سازی کنفرانس و اینچیزها. من اینگونه وقتم را در کریسمس صرف میکنم. وقت انجام کار دیگری ندارم. و خوشحالم که می توانیم این کار را بکنیم، میدانید؟ ( بله، استاد. ) حتی برای کنفرانس زنده، برای افراد بیرون. منظورم، برای برادران، خواهران، و همچنین بینندگان است. ( بله، استاد. ) زیرا ما باید از آن برادر که مسئول کارهای فنی است یا افراد دیگر کمک بخواهیم، که از راه دور کمک کنند. خوشحالم که میتوانیم این کار را انجام دهیم، زیرا کسی اصلاً نباید به محل زندگی من بیاید و با اینوجود میتوانیم این کار را انجام دهیم. (بله، استاد.) این یک معجزه است. هرگز فکر نمی کردم امکان پذیر باشد. هرگز نمی دانستم چنین چیزی وجود دارد. فقط اخیراً، داشتم فکر می کردم، "اوه، آیا می توانم این کار را انجام دهم بدون اینکه کسی مجبور شود به محل زندگی من بیاید؟" میدانید منظورم چیست؟ ( بله.) چون معمولا، قبلا همیشه باید کسی می آمد و دوربین و نور را آماده میکرد. البته، الان به آن خوبی نیست که برادر حرفه ای شما شخصاً اینجا بیاید و نور و همه چیز را تنظیم کند. و من را زیباتر و روشن تر نشان دهد. اما مهم نیست، مهم نیست. من فکر می کنم برادران و خواهران شما در دنیا، خوشحال خواهند شد که فقط من را ببیند. و آنها همیشه به من می گفتند: "اوه، در کامپیوتر، تصویر بسیار زشت به نظر می رسد، استاد، ما نمی توانیم چنین کاری کنیم." بنابراین مدت ها نمی دانستم که چنین چیزی امکان پذیر است. (بله، استاد.)
و اکنون خوشحالم که میتوانم این کار را انجام دهم، می توانم بطورزنده با مردم صحبت کنم. (بله، استاد.) بدون اینکه کسی مجبور باشد به محل زندگی من بیاید و کاری انجام دهد. من این را بیشتر دوست دارم، اینگونه خیلی بیشتر دوست دارم. چون هر کاری بکنم، می توانم تنها و مستقل باشم. (بله، استاد.) باوجود اینکه خیلی حرفه ای بنظر نمیرسد و به آن خوش قیافه ای که اگر حرفه ای انجام میشد، نیستم، ولی شما میتوانید من را در تلویزیون ببیند، درسته؟ (بله، استاد.) ( خیلی خوب است.) (و شما خوب به نظر میرسید.) واقعاً؟ ( بله، استاد. بسیار زیبا.) (بله، شما خیلی خوب به نظر می رسید.) (واقعا میگوییم.) این بخاطر کیک (وگان) است، درسته؟ این بخاطر کیک (وگان) است، درسته؟ این حرفها بخاطر کیک های (وگان) و قهوه و کاکائو است. (واقعا میگوییم، استاد.) من برای شما چند کیک (وگان) ارسال کردم و حالا شما خیلی شیرین صحبت می کنید. در سال جدید، احتمالاً چیز دیگری ارسال می کنم، خب؟ (وای. متشکریم، استاد.) (متشکریم، استاد.) انتظار زیادی نداشته باشید.
این تمام کاری است که می توانم برای کریسمس انجام دهم. خب؟ (بله، متشکریم، استاد.) نمی توانم بیرون بروم، می دانید، درست است؟ من هنوز در اعتکاف هستم. ( بله، استاد.) اما من دائم به مکان های مختلف نقل مکان میکنم، اما نمی توانم، مستقیماً بیرون بروم و با مردم صحبت کنم. ( بله، استاد.) من مجبورم گاهی اوقات نقل مکان کنم، بنابراین خیلی خوب است که قادر بودم به صورت زنده صحبت کنم. آن همیشه ممکن نیست. ( بله، استاد.) آن بستگی به این دارد که ما اینترنت یا وای فای یا هر چیز لازم دیگر را داریم و همچنین آن برادر که در قسمت فنی است. ( بله، استاد.) با اینکه او به مکان زندگی من نمی آید، اما ما باید به نوعی با هم ارتباط برقرار کنیم تا او بتواند به ارسال تصویر به جهان کمک کند. ( بله، استاد.) بنابراین من بسیار خوشحال شدم که می توانستم چنین کاری انجام دهم. و خوشحال ترم که میتوانم وقت بیشتری را با شما بگذرانم، وضعیت ما بهتر میشود.
خوب است.منظور من این است که، این تمام چیزی است که برای کریسمس دارید. (متشکریم، استاد.) کیک ها [وگان]. خوب است. ( بله، استاد.) همین که بفکرتان بودم مهم است، نه؟ (بله، استاد. بله.) (ما واقعاً قدردانیم، متشکریم، استاد.) کیک ها [وگان] خوب بودند؟ (آنها هم خوشمزه بودند، استاد.) ( بله، استاد.) پای مینس، خیلی شیرین نیست؟ (نه استاد.) (شیرینی آن کاملا خوب است.) من همچنین به آن گروه دیگر از خواهران و برادران تلفن زدم، و برای همه آنها کریسمس خوبی آرزو کردم، کریسمس را تبریک گفتم و اینجور چیزها، و همین چیزها را برای آنها نیز ارسال کردم. به هر حال، خیلی سخت بود، من به آنها زنگ میزدم، و آنها احتمالاً مشغول خوردن کیک [وگان] یا چیز دیگری بودند، هیچ کس جواب نداد. من به نوبت به آنها زنگ میزدم و هیچ کس جواب نداد. و دوباره به قبلی زنگ میزدم، بالاخره یکنفر جواب داد. احتمالاً بین جویدن و خوردن آنها توانستند صدای تلفن من را بشنوند. و بعد من برای آنها، کریسمس خوبی آرزو کردم و به آنها گفتم: خوب میشد، اگر... من دوست داشتم همه ما با هم باشیم. میدانید منظورم چیست؟ (بله، استاد.) اما این بهایی است که باید بپردازیم، ما نمی توانیم. بها، قراردادی که بسته شده. (بله.) شاید ما در آینده بتوانیم آن را تغییر دهیم، این بستگی دارد به اینکه شما هم چقدر شایستگی و اجر جمع میکنید، نه فقط من. خب؟ ( بله، استاد.) چه کسی می داند، اگر شما همچنان در سوپریم مستر تلویزیون کار کنید، اجر بیشتر، و شایستگی بیشتر خواهید داشت و شاید اوضاع تغییر کند. خب؟ ( بله، استاد.) شما از نظر معنوی بالغ تر خواهید بود، و در چشمان بهشتها، شایستگی بیشتری خواهید داشت، آنگاه، اوضاع شاید تغییر خواهد کرد. (بله، استاد.) من در حال حاضر شایستگی و اجر خود را صرف کارهای دیگر کردم، بنابراین شما خودتان باید به آن رسیدگی کنید و خودتان آنرا کسب کنید. ( بله، استاد.) همین هم خیلی خوب است که ما می توانیم با یکدیگر صحبت کنیم. درسته؟ ( بله، استاد.) بله، من خوشحالم.
و در واقع من سعی کردم هدایایی برای شما بفرستم. و سپس از آنها پرسیدم، "خب، چی بخرم؟ من هرگز چیزی نمی خرم. و مدتهاست که به خرید نرفتم و فراموش کردم که برای کریسمس چه چیزی باید برای شماها بخرم. و یکنفر گفت، شاید مثلا یک چیز گرم... چه میگویند؟ شال؟ (شال، بله.) (روسری.) یک روسری برای زمستان و کلاه و اینگونه چیزها. من گفتم: "خوب، پس ما می توانیم آنها را بخریم." و سپس دیگری گفت: "نه، نه، همه آنها این چیزها را دارند، استاد. آنها همه چیز را خودشان سفارش می دهند. " و من گفتم: "خوب، شکلات چطور؟ برای هر نفر، یک جعبه. " آنها گفتند: "ما از آن جعبه ها نداریم. و در حال حاضر، همه آنها فروش رفته اند. و همچنین، آنها قبلاً خودشان سفارش داده اند. " منظورشان، شما بودید. منظورشان این است که شما شکلات برای خودتان سفارش داده اید. بنابراین گفتم، "پس چه چیزی می توانم برای آنها را بخرم؟" آنها گفتند: "اوه، مهم نیست، استاد، آنها هرچه لازم دارند را دارند." آیا درست است؟ ( بله، استاد.) بنابراین من فقط می توانم برای شما پای مینس کریسمس، و کیک های شکلاتی و کیک های میوه ای و اینگونه چیزها ارسال کنم. آیا آنها خوب هستند؟ ( بله، استاد.) (بسیار خوب، بسیار خوب.) و شما با آنها راضی هستید؟ (خیلی خوب بودند.) (بله، استاد.) (متشکریم.)
به اندازه کافی خوب هستند؟ وضعیت ما هنوز خیلی بهتر از میلیون ها نفر از مردم است. ( بله، استاد.) بسیاری از مردم حتی خانه ندارند، حتی سقفی روی سرشان نیست، و چیزی ندارند. بسیاری از مردم گرسنه هستند، می دانید؟ به همین دلیل،من نمی خواهم کریسمس را جشن بگیرم. و شما از من می پرسید که چگونه کریسمس را سپری می کنم، من این کار را نمی کنم. معمولا، اگر با افرادی باشم، مثلا با شاگردان، معمولا ما در این زمان اعتکاف داریم، و مسلما، آنوقت با شما وقت می گذرانم. وگرنه، من تنها هستم. من هرگز کریسمس یا تولدم را جشن نمی گیرم، هیچ چیز. زیرا نمی توانم فراموش کنم که چگونه مردم و حیوانات در این دنیا رنج می برند. متوجه منظورم هستید؟
حتی یک دقیقه، یا یک ثانیه، نمی توانم آنرا فراموش کنم. اگر من در میان مردم باشم، و روحیه شاد آنها و انتظار آنها از من این است که با آنها جشن بگیرم، با آنها شاد باشم، آنگاه به این خاطر، فراموش می کنم، آنگاه میتوانم فراموش کنم. خب؟ اما اگر تنها باشم، هیچ حال و هوای جشن گرفتن را ندارم. واقعا. من فقط خودم را آراسته میکنم تا بتوانم همچنان قدرتمند و سالم باشم تا کار کنم. همین. حال و هوای جشن گرفتن ندارم. خب، حالا می توانید تا یک هفته دیگر منتظر بمانید. ببینید چه هدیه ای میگیرید. خب؟ (متشکریم، استاد.) چیزهای نمادین. بسیارخب؟ ( متشکریم، استاد. متشکریم. ) خواهش میکنم. سوال دیگری هست؟
( بله، استاد، درحالیکه سال ۲۰۲۰ به پایان میرسد، استاد چه آرزوی برای سال جدید دارند؟ ) برای چه کسی؟ برای خودتان؟ ( برای دنیا. ) برای دنیا؟ آه، من آرزوی جهان وگان را دارم. صلح جهانی و روشن ضمیری کل جهان. این آرزوی من است. هر روز من اینرا برای بهشتها تکرار میکنم تا مطمئن شوم که آنها صدایم را میشوند. تا به ما کمک کنند. (بله، استاد.) زیرا بدون داشتن جهان وگان، صلح جهانی پایدار نخواهد بود. بهمین دلیل، از مردم میخواهم تا فقط برای جهان وگان، دعا و مدیتیشن کنند. (بله.) و آنگاه صلح جهانی، با آن خواهد آمد. هرچقدر جهان اکنون بیشتر وگان شود، بیشتر صلح جهانی خواهیم داشت. (بله، استاد.) ولی آن باید بیشتر ماندنی باشد. (بله، استاد.) خب، الان خیلی بهتر است، ولی با اینحال، هنوز آن ایده آلی که من میخواهم نشده است. اکنون مردم بیشتری وگان هستند. آنها اکنون در طی دوران کووید-۱۹، زمان بیشتری دارند. آنها با هم می نشینند، یا تنها می نشینند، با خانواده خود، با افراد نزدیک خانواده، یا تنها یا با یکی یا دو نفر، و آنگاه وقت بیشتری دارند تا تامل کنند. و می بینیم که روند وگانیسم اکنون خیلی دارد قوی میشود. (بله، استاد.) آرزو میکنم که این بر کل دنیا اثر بگذارد و آنگاه بزودی دیگر هیچگونه رنج حیوانات بر روی سیاره مان نداشته باشیم، یا رنج انسانها بخاطر جنگ و قحطی و اینگونه چیزها نباشد. (بله، استاد.)
به تمام رهبران توصیه می کنم که همه این پولها برای کارهای غیرضروری مثل جنگ و سایر چیزها که خرجهای بیهوده هستند را ذخیره کنند و این پولها را نگه دارند و به افراد فقیر دهند. به آنها چیزی دهند تا زندگی شان را با کسب و کاری شروع کنند با آموزش، یا با کشاورزی، با تغییر کسب و کارشان از کارهای مربوط به گوشت، به کسب و کار وگان ارگانیک. (بله، استاد.) آن بسیار آسان است. و بعد آنها میتوانند از خودشان مراقبت کنند. و هر چه مردم بیشتری وگان شوند، رهبران دولت ها کمتر نگران خواهند بود زیرا اگر مردم به اندازه کافی کار برای انجام دادن و برای کسب درآمد داشته باشند، تا از خودشان مراقبت کنند، آنوقت آنقدر خشن نخواهند بود؛ آنگاه، آنها هرگز برای دولتها مشکلی ایجاد نخواهند کرد. رنج کمتری وجود خواهد داشت، همچنین بیماری های کمتر و مجرم های کمتری نیز در دنیا خواهند بود. (بله، استاد) آن برای همه خوب خواهد بود. (بله، استاد.)
این چیزی است که من آرزو می کنم: جهان وگان، صلح جهانی، در نام خدا. در رحمت خدا، امیدواریم که بزودی تحقق یابد. آمین (آمین.) این جواب شماست. (متشکریم، استاد.) من آنچه شما آرزو میکنید را آرزو میکنم. درسته؟ ( بله، استاد.) این همان چیزی است که شما آرزو می کنید. (بله، استاد.) (بله.)